
کلکسیون مشاغل درسرساز در جاده سیمان
گرفتن تصمیمات خلقالساعه و ناگهانی، یکی از ویژگیهای بارز ما ایرانیهاست که بیشتر در بین مدیران دولتی دیده میشود. صبح که میآیند و پشت میز مینشینند، بدون توجه به عواقب کاری که تصمیم به انجامدادنش دارند و فراهمکردن زیرساختهای مناسب برای آن، دستور میدهند از امروز فلان اتفاق باید بیفتد.
آسیبهای چنین تصمیماتی بیشتر از هر جای دیگری در حوزه شهری خودش را نشان میدهد و زمانی که به معضل و گره کور تبدیل میشود، گروهی کارشناس و مدیر و امثالهم، ساعتها جلسه میگذارند و راهکار ارائه میکنند که این مشکل را چطور حل کنیم، درنهایت هم به هیچ نتیجهای نمیرسند.
نمونه روشن چنین تصمیمهایی الحاق برخی مناطق روستایی به مناطق شهرداری با نام «محدوده منفصل شهری» است. مناطقی که با انبوهی از مشکلات به دو منطقه ۳ و ۱۲ اضافه شدند.
اما حجم معضلات اینقدر زیاد و گاهی عجیب و حلنشدنی است که تلاشهای چهار، پنج ساله شهرداری زیربار آنها گم میشود. در این گزارش سراغ مشکلی رفتیم که حجم زیادی از گلایههای شهروندان جاده سیمان را به خودش اختصاص داده است؛ مشاغل آلاینده.
از بیماریهای عفونی و سوسک تا آتشسوزی
میدان شهید برکاتی یا همان رسالت را که رد میکنید، بعد از سیسآباد، قطعاً یکی از اولین چیزهایی که به چشمتان میخورد، انبارهای پرشمار ضایعات است که بیهیچ ترس و واهمه با همان دستخطهای عجیب و کج و معوج، روی سردرشان بزرگ نوشتهاند: انبار ضایعات. داخلشان هم پر از انواع و اقسام زبالههایتر و خشک است که وظیفه جداکردنشان را هم زنان و کودکان به عهده دارند.
البته این یک قلم کار غیرقانونی را در ملأعام انجام نمیدهند و همه این دم و دستگاه یا از محل خود انبار دورتر است یا اینکه در همانجا حسابی مخفیاش کردهاند تا کسی بو نبرد زیرپوست این انبارهای ضایعات که گاهی اوقات از شدت بوی زباله نمیشود به آن نزدیک شد، چه خبر است.
اما همه آن چیزی که باعث شده اهالی جاده سیمان خواهان برخورد با انبارهای غیرمجاز باشند، بهداشتی است که در این مکانها وجود ندارد و همین باعث شده است، پای انواع گونههای جانوران موذی از موش گرفته تا سوسکهای عجیب و غریب به خانههای مردم باز شود و از همه مهمتر اینکه دپوی غیربهداشتی این حجم از زبالهها بهشدت برای سلامتی مردم خطرساز است و بهراحتی میتواند کلکسیون مختلفی از بیماریهای عفونی و... را به آنها منتقل کند.
بماند که بنابر صحبتهای مردم، بیشتر حجم زبالهسوزیها در جاده سیمان و رهاسازیهایی که در حاشیه کشفرود و زیر پل معروف حاج رجبعلی انجام میشود، کار همین انبارهای ضایعات است.
جدای از بیماری و آسیبهای زیست محیطی، این انبارها به دلیل وجود مواد اشتعالزا و رعایتنشدن ضوابط ایمنی همیشه پای ثابت آتشسوزی هستند و امکان ندارد هفتهای یکبار چنین خبری روی کانالهای تلگرامی حوادث بارگذاری نشود.
حالا فرض کنید با وجود تعداد زیادی بنزینفروشی و پیکنیکپرکنی غیرمجاز، اگر انباری در جاده سیمان آتش بگیرد و به آنها سرایت کند، چه فاجعهای رخ خواهد داد.
اول مرغ یا تخم مرغ؟!
اینکه اول دامداریها در سیسآباد و جاده سیمان بودهاند و بعد مردم آمده و روستایی تشکیل دادهاند یا برعکس، شبیه همان مثال معروف مرغ و تخممرغ است و هیچ جواب مشخصی ندارد.
چون هرکدامشان حق به جانب میگویند اول ما بودهایم و بعد اینها آمدهاند. هرازچندگاهی هم به قول اهالی رسالت با آوردن گوسفندهایشان در نزدیکی بوستان بهار به مردم معترض شده و به شهرداری دهنکجی میکنند.
اصل داستان هرچه که باشد، فعلا این دامداریها هستند که در محدوده شهری قرار گرفتهاند و طبق دستور دامپزشکی و متن صریح قانون باید به جایی دورتر از محدوده مسکونی بروند.
چرایی انتقالشان هم کاملامشخص است. بین انسان و حیوان کلی بیماری مشترک وجود دارد. تب مالت، سیاهزخم، سالک، کک و مک و انواع بیماریهای پوستی، فقط بخشی از این مریضیهاست.
درکنار اینها بوی نامطبوع دامداریها بهویژه در فصلهای گرم سال، گاهی اوقات زندگی را برای اهالی جاده سیمان که در مجاورت این مکانها زندگی میکنند، دشوار میکند.
البته تلاشهای شهرداری و مرکزبهداشت برای انتقال دامداریها خیلی موفقیتآمیز نبوده است و خلأ قانونیای که در این میان وجود دارد، هر بار مانعی برای برخورد جدی با صاحبان دامداریهاست.
اما به این فهرست باید گلهداران و گوسفندفروشان خیابان رسالت را اضافه کرد. کسانی که در همین مدت چهار، پنجساله، اینجا را به یکی از مراکز اصلی فروش گوسفند در مشهد تبدیل کردهاند و با وجود توصیهها و اخطارهای مکرر اداره دامپزشکی و شهرداری، هنوز کشتار غیربهداشتی در حاشیه جاده سیمان مشتریهای پروپاقرص خودش را دارد.
این کشتارغیرقانونی، هم جان مصرفکننده گوشت را به خطر میاندازد و هم کسی که بیخبر از همه جا کمی پایینتر در حال زندگی است. خونابه ناشی از کشتار گوسفند که در جویهای آب ریخته میشود، اول و آخر یا سر از منطقههای مسکونی درمیآورد که در آنجا کلی بچه مشغول بازی هستند یا اینکه به کشفرود میریزد و درنهایت به مزارع سبزی میرسد!
خونابه ناشی از کشتار گوسفند که در جویهای آب ریخته میشود، سر از منطقههای مسکونی درمیآورد
بمب ساعتی
صاحب سوپرمارکت یک بطری را که داخلش مایعی سبزرنگ است، روی چوب جلو مغازهاش وصل کرده است. در نگاه اول حدسزدن موضوع که داخل این بطری چیست و چرا اصلا اینجا آویزان شده است، کار سختی به نظر میرسد.
اما چند لحظه بعد که یک موتورسوار با بطریای شبیه آن، از مغازه خارج میشود و محتویات داخلش را داخل باک میریزد، تازه شصتمان خبردار میشود که مایع سبزرنگ بنزین است.
در کنکاشها و پرسوجوهای بعدی به این میرسیم که بنزینفروشی در بطری نوشابه در جاده سیمان به امری کاملا عادی و مرسوم تبدیل شده؛ چون به قول خودشان پمپ بنزین اول جاده است و در این مسیر خیلیها بیبنزین میمانند و ماندهاند.
هیچ کس اصلا متوجه نیست این شیوه یکی از خطرناکترین روشهای موجود برای نگهداری و فروش بنزین است. البته خیلی از فروشندگانی که اینکار را میکنند از وجود چنین خطری تقریبا بیاطلاع هستند و در پاسخ به ما میگویند: اولاینکه اینها را از وسایل اشتعالزا دور کردهایم.
دوماینکه مراقب هستیم اتفاق خاصی نیفتد. نهایت مراقبتشان هم این است که سبد پر از بطری بنزین را درست زیر آفتاب تابستان در بیرون از مغازه بگذارند. درحالی که اولین مسئلهای که برای نگهداری بنزین باید رعایت شود، حرارت مکان آن است.
رضا پورعزیزی، کارشناس مسائل ایمنی درگفتوگو با شهرآرامحله، میگوید: ناایمنترین کار ممکن که یک نفر میتواند انجام بدهد، این است که بنزین را در ظرف پلاستیکی نگهداری کند. قدرت انفجار این ماده چیزی حدود ۱۰ برابر تیانتی است.
یعنی اگر خدایی ناکرده در جاده سیمان آتشسوزی رخ بدهد و به یکی از این بنزینفروشیهای غیرقانونی سرایت کند، میتواند به راحتی بخشی از آنجا را با خاک یکسان کند.
بنزین راحت تبخیر و به گازی بهشدت خطرناک تبدیل میشود و در صورت متراکمشدن و جرقهزدن هر چیزی به راحتی منفجر خواهد شد. من حتی تصاویری را دیدهام که افراد سبد پر از بطریهای پلاستیکی بنزین را کنار خیابان گذاشتهاند.
اگر یک شئ مشتعل مثل سیگار، ذرات جوشکاری و فرزکاری یا هر چیز دیگری روی آن بیفتد، در کسری از ثانیه آتش میگیرد و جان چند صد آدم به خطر میافتد. این در حالی است که همان گرمای آفتاب هم میتواند بنزین را مشتعل کند.
آتشنشانی بارها اعلام کرده که در بازدیدهای دورهای، از خجالت کسانی که چنین اقدامات خطرناکی انجام میدهند در میآید، اما این موضوع نیازمند برخورد جدیتر و اصولی با متخلفان است. برخوردی با ضمانت اجرایی کافی برای خنثیکردن این بمبهای ساعتی.
هنوز هم هستند!
نشانیای که از این مراکز غیرقانونی و خطرناک داشتیم به اندازه کافی دقیق بود که در بین کوچهها و خیابانهای پرتعداد و گاهی بدون تابلو سرگردان نشویم.
سرتاسر خیابانی که اهالی جاده سیمان به آن اشاره کرده بودند، تقریبا پر است از مغازههای بینام و نشانی که تا سقف سیلندر گاز مایع چیدهاند. هنوز چندصد متری بیشتر طی نکردهایم که چشممان به جمال خودرویی روشن میشود که صندوق عقبش را باز کرده و مشغول سوختگیری از سیلندر گاز است.
نکته جالب اینجاست که خودروی یادشده یک پراید مدل ۹۵-۹۴ است و چیزی نزدیک به ۱۰ سال است که دیگر هیچ خودرویی «الپیجی» سوز نمیشود و بحث استفاده از گاز مایع در خودروها از سال ۱۳۸۸ کاملا منتفی و ممنوع شده است و دیگر هیچ کس حق استفاده از این نوع سوخت را ندارد.
بیشتر خودروهایی هم که از «الپیجی» استفاده میکنند، تاکسیهایی هستند که در دهه هفتاد و بهطور مجاز مبادرت به دوگانهسوزکردن خودرویشان کردهاند. از آنجایی که این خودروها فرسوده هستند، بیشتر آنها از رده خارج شدهاند و چیزی حدود ۳۰۰ خودرو باقی مانده است که آنها هم کارت هوشمند گاز مایع دارند.
برای اینکه مطمئن شویم رویه همه به اصطلاح پیکنیکپرکنیها و مراکز عرضه سیلندر گاز مایع این است یا نه، از چند نفری از اهالی میپرسیم که کجا میتوانیم خودرویمان را گاز بزنیم.
همگی به اتفاق میگویند همه این مغازههایی که کپسول گاز دارند یا نوشتهاند پیکنیکپرکنی، کارتان را راه میاندازند.این بخشی از گزارش شهرآرامحله منطقه ۳ است از خطر پیکنیکپرکنیهای غیرمجاز و کسانی که با کپسول گاز مایع اقدام به گاز زدن برای خودروها میکنند که سال گذشته همین موقعها چاپ شد.
صحبتهایی که با مردم میکنیم مشخص میشود در این یکسال اوضاع تغییر چندانی نکرده است و فقط تعداد انگشتشماری از مغازهها پلمب شدهاند و بقیه همچنان پرقدرت به کارخودشان ادامه میدهند.
در حالت طبیعی و به خاطر خطراتی که جان مردم را تهدید میکند، روند اداری پلمبشان باید خیلی زود اتفاق بیفتد، ولی گویا در عمل چنین نیست و کاغذبازیهای مرسوم اداری اینقدر کند پیش میرود که نهتنها واحد صنفی غیرمجاز تعطیل نمیشود، بلکه تعدادی دیگر مثل قارچ سبز میشوند.
شهرداری منطقه ۳: تا جایی که قانون اجازه بدهد با مشاغل غیرمجاز و آلاینده برخورد میشود علی کهن، مسئول روابط عمومی شهرداری منطقه ۳، در گفتگو با شهرآرامحله، میگوید: خیلی کم پیش میآید مشاغل آلاینده و غیرمجازی در محدوده شهری و منطقه باشند و تاکنون برای آنها اخطاریه صادر نشده باشد.
اما از آنجایی که برای انتقال برخی از آنها هنوز زیرساخت درست و حسابی فراهم نشده است، فعلا سیاست ما مداراست، ولی به محض آمادهسازی فضاهای پیشبینی شده، قطعا نحوه برخورد ما هم تغییر خواهد کرد و این صنوف ملزم به خارج شدن از محدودههای مسکونی هستند.
طبق قانون هم شهرداری فقط میتواند برای اصناف شهری مثل تعمیرگاهها، تراشکاریها و... مکانهایی را در حاشیه یا خارج شهر آماده کند. کهن در ادامه میافزاید: برخی اصناف مثل دامداریها و انبارهای غیرمجاز ضایعات، جزو صنوف شهری محسوب نمیشوند و وظیفهای برای شهرداری درباره انتقال آنها تعریف نشده است.
اما چون در محدوده شهری قرار گرفتهاند و باعث به وجود آمدن مشکلات بهداشتی برای مردم میشوند، ما براساس قانون برای آنها اخطاریه صادر و در نهایت واحد صنفی را پلمب میکنیم.
در محدوده شهری منطقه ۳ بیشتر شاهد دامداریهایی هستیم که تا چهار سال پیش جزو مناطق شهری نبوده، ولی الآن قرار گرفتهاند و طبق قانون باید به جایی دورتر از محل زندگی مردم بروند.
تا امروز هم ما بارها با متخلفان برخورد کردهایم و حتی در چند نمونه دامها را هم بهطور قانونی ضبط و به کشتارگاه بردهایم، ولی چون مالک حضور نداشته است تا صحت و سلامتی دام را تأیید کند، کشتارگاه از ذبح آنها خودداری کرده است، امیدواریم این خلأ قانونی برطرف شود.